در نزد بسیاری از بابیان، طاهره، ظهور مجدد یا تناسخ فاطمه (دختر پیامبر مسلمانان و همسر علی امام اول شیعیان) بود. حتی فارغ از این موضوع، در هر صورت این موضوع غیر قابل چالش است که طاهره در نزد بابیان همان مقام معنوی و سمبلیکی داشت که فاطمه در نزد شیعیان دارد.
نخستین اثر سید علیمحمد باب تفسیر سوره یوسف است که شوقی افندی آن را قرآن دوره بابی میداند. در این اثر که به احسنالقصص و قیومالاسماء نیز معروف است، بارها و بارها به شکل مستقیم از طاهره نام برده میشود. سید علیمحمد باب در جای دیگر در خصوص طاهره مطلبی گفته که بیانگر تامالاختیار بودن او است:
« بدانید که او به خدایش ایمان آورد و با نفس خود مخالفت کرد، از عدل خدا ترسان است و از روز دیدار رب رعایت میکند. آن چه از آیات و خبرها و آثار بیان میکند، از سوی ماست. دوست ندارم کسی او را انکار کند، اگر چه سخنهای او از عقل شما دور باشد. »
ازلیها رابطه طاهره و باب را از نوع جذبه مولوی به شمس تبریز ارزیابی نموده و اشعار طاهره را نیز ناشی از خلسه چنین جذبهای تفسیر میکنند.
منابع ازلی، نهتنها لقب طاهره را از سوی سید علیمحمد باب میدانند، بلکه اعطای لقب «بهاء» به حسینعلی نوری را نیز از سوی طاهره دانستهاند. عزیهخانم، عمه عباس افندی، در کتاب تنبیهالنائمین گفتهاست: «(حسینعلی نوری) در قضیه بدشت با جمعی اصحاب در خدمت جناب طاهره بوده و لقب بهاء از آن مطهرهٔ معظمه شنوده و باین لقب ممتاز و بین اقران مفتخر و سرافراز گردیدند» منابع بهایی نیز این روایت را نقل کردهاند.
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:
,
توسط امیررضا و پوریا |
نظر بدهید